جدول جو
جدول جو

معنی ابوعمر محمد - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعمر محمد
محمد. شعیب بن حرب از او روایت کند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن احمد بن عبدالله بن احمد بن ولید، مکنی به ابوعلی و ابن الولید از متکلمین و رؤسای فرقۀ معتزله و از مردم بغداد بوده است. وی از بیم اهانت مردم عامۀ بغداد مدت پنجاه سال خانه نشین بود و در سال 478 هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 848)
لغت نامه دهخدا
سلقی ابن روح مکنی بابوعمرو منسوب به سلقیه در ساحل انطاکیه. مسعودی گوید که آثار سلقیه تا عصر ما باقی است. و احمد شاعری است و بحتری را هجا گفته است. (تاج العروس مادۀ س ل ق)
لغت نامه دهخدا
ابن مسلم بن عبیدالله بن عبدالله بن شهاب... مکنی به ابوبکر. از فقها و محدثان و اعلام تابعین مدینه است. ده تن از صحابه را بدید. جماعتی از ائمه از او روایت کنند، که از آنجمله مالک بن انس و سفیان بن عیینه و سفیان ثوری. عمر بن عبدالعزیز درباره او بنوشت بر شما باد به ابی شهاب که مردی را داناتر به سنت از وی نخواهید یافت. وی در رمضان سال 124 یا 123 یا 125 هجری قمری به سن هفتادودوسالگی درگذشت. و گفته اند مولد وی سال پنجاه و یک بود. (وفیات الاعیان چ تهران ص 24 ج 2 و چ بیروت ج 4 ص 177)
لغت نامه دهخدا
ابن علی بن عبیدالله بن ودعان. حاکم موصل. متوفی به سال 594 هجری قمری مکنی به ابونصر و مدون اربعین الودعانی که چهل خطبه در آن گرد آورده است. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا